اردیبهشتم در تب ِ پاییز ، گم شد
در برگ ریزانهای وَهم آمیز، گم شد
هی دانه دانه دانه گلهای انارم
در بادهای وحشی و یک ریز، گم شد
انگورهای آبدار ِ تاک هامان
در خمرههای از تهی لبریز، گم شد
تاریخ من با آخرین اسطورههایش
بین غبار لشگر چنگیز گم شد
فریادهای ِ سینه ی مشروطه خواهم
پشت سکوت ممتد تبریز ، گم شد
من ماندم و ماه و شبی یلدایی اما
ابری رسید از راه – ماهم نیز- گم شد
"حسنا محمد زاده"
.................................................................................
اینکه خوش سلیقه باشی خودش به تنهایی هنر زیبا زیستن است مثل "الهه" سپاس فراوان بابت همراهی اش!
دیگر اشعار : حسنا محمد زاده
نویسنده :